نمیدانم چرا من اینقدر هوای ابری را دوست دارم
شاید بخاطر اینست که همیشه هوای دلم ابریست
دوست دارم باران بیاید
علی الخصوص اگربهار باشد
وصدای شیروانیها و ناودانها دربیاید
یک سمفونی تمام عیار
واین وسط بلبل هم دیوانه وار برای خودش بخواند
دوست دارم میان روز باران بیاید و همه را خیس کند
در خیابان
در کوچه
در همه جا
نه از این بارانها که همه چیز را آلوده تر می کند
بلکه از آن بارانهای درست و حسابی
باران برکت دار! باران حقیقی!
آن باران بیاید جویها را پاک کند
کمی طراوت تزریق کند به همه ءخاک ! به همه ی روح!
چتری هم نباشد
سقفی هم نباشد
دوست دارم باران بیاید همه کتها و مانتوها و کلاه ها و شالها را خیس کند
دوست دارم باران بیاید و بر شانه های همه پشت هم تلنگر بزند
دوست دارم همه این سرزمین را خیس کند
همه آنهایی که در روزمرگی و خواب غرق شده اند را خیس کند
من خیس شوم
تو خیس شوی
راستی تو آیا باران را دوست داری؟